سینما(The Legend of 1900)
به نام خدا
افسانه ی 1900
به کارگردانی: Giuseppe Toranatore
فیلمنامه:Giuseppe Toranatore
آهنگساز:Ennio Morricone
ژانر:درام
رده بندی سنی:همه ی سنین
مدت زمان:۱۱۷دقیقه
محصول:ایتالیا،آمریکا
بازیگران:
Tim Roth
Pruitt Taylor Vince
خلاصه ی فیلم:
داستان شخصی است که در کشتی ورجینیا متولد میشود وتا آخر عمر خود از کشتی خارج نمیشود ودر کشتی نیز پیانیست ماهری میشود.به طوری که با یکی از بزرگان پیانی جهان دویل میکند وا را شکست میدهد.
نقد
هر کسی فیلمی میبیند که از آن خوشش نمیآید وآن را فراموش میکند گاهی فیلمی میبیند که از آن خوشش میآید وآن را تامدتی در ذهن خود قرار میدهد وگاهی فیلمی میبیند که از آن بسیار خوشش میآید وآن را به هیچ وجه فراموش نمیکند ودقیقا من نسبت به فیلم افسانه ی ۱۹۰۰ چنین حسی را دارم . این فیلم همیشه در ذهن من هست ودر آینده اگر بخواهم نویسنده یا کارگردان شوم صد در صد از این فیلم بهره میگیرم(به قول بچه ها اسکی میرم) چون واقاً عقیده دارم در طول تاریخ سینمای جهان هیچ فیلمی قشنگتر از این فیلم ساخته نشده. فیلم از هر نظر غنی است یعنی در هیچ یک از قسمت های این فیلم نقصی دیده نمیشود . خب فیلمبرداری این فیلم بسیار استادانه است. تدوین فیلم بسیار زیباست . موسیقی فیلم بهترین موسیقی ای است که تا کنون شنیده ام وفیلمنامه نویسی وکاگردانی این فیلم واقعا محشر است خب زیاد حاشیه نمیرم وبه اصل مطلب فیلم می پردازم:
این فیلم رو از جهات مختلفی میتوان نگاه کرد وبرای آن نقد نوشت ومن دیدگاه خودم رو در مورد فیلم مینویسم . چیزی که خیلی جالب بود و باعث شد خیلی از فیلم خوشم بیاد این بود که از سیاست ومقصود غیر مستقیم در فیلم خبری نبود وتمام کادر تولید فیلم فقط هنر خودشون رو به نمایش گذاشته بودند تا این داستان زیبا رو که خیلی زیبا هم بود رو به نمایش بزارن . در اول فیلم که زاویه دوربین گنگ است واز قسمت پله مانندی که دور تادورش تاریک هست رو فیلم گرفته میشود وآهنگ ملایمی پخش میشود و این دیالوگ تاریخی: "هنوز از خودم میپرسم که کار درستی کردم که شهر شناور اون رو ترک کردم ؟! منظورم فقط برای کار نیست حقیقت اینکه هرکی دوستی مثل اون! یه دوست واقعی! کسی که هیچوقت نظیرش رو نمیبینی درست بود حتی اگه تصمیم بگیری پاهای دریایت رو محکم بزاری یا اگه بخوای چیز محکم تری رو زیر پات حس کنی وبعدش دیگه صدای موسیقی فرشتگان رو از اطراف نشنوی اما همونطور که اون قبلا میگفت آدم مادامه که قصه ی زندگی خوبی وکسی که اون رو تعریف کنه داشته باشه هرگز نمیمیره"
مکس این دیالوگ رو میگه وصحنه عوض میشه واینجاست که سوالی در ذهن بیننده پیش میآد که دوست اون کیه وداستانش چیست که هیچکس اون رو باور نمیکنه بعد فیلم به سمت مهاجرانی میره که به خاطر مشکلات به آمریکا سفر میکردن ودرباره ی کسی صحبت میکنه که اولین نفر آمریکارو میبینه یعنی یه جورایی داستان با زندگی شروع میشه.
"من خوب داستان مینویسم ولی متاسفانه توی نوشتن نقد استعداد زیادی ندارم"
"برای خواندن نقدوبرسی فیلم بهتره به وبلاگ دوستم آقای حسین یوسفی بروید"
